یوگا برای وسواس فکری

اختلال وسواس فکری، که به‌عنوان  OCDهم شناخته می‌شود، یک بیماری است که به‌شدت درک‌نشده و اغلب بی‌اهمیت درنظر گرفته می‌شود. وضعیتی که مربوط به سلامت روانی بوده و معمولاً به‌صورت افکار وسواسی عملی ظاهر می‌شود. بیایید صادق باشیم، اختلال وسواس فکری پیچیده است و توصیه می‌شود بیش از یک روش درمانی برای مقابله با آن در پیش گرفته شود و سؤالی که پیش می‌آید این است که کدام ترکیب از روش‌های درمانی سودمندتر خواهد بود؟

هیچ روش یکسانی برای درمان اختلال وسواس فکری وجود ندارد، اما بسیاری از مردم واقعا از طریق مدیتیشن  و انجام حرکات خاص یوگا بهتر می‌شوند. روش درمانی یوگا و مدیتیشن توسط متخصصان پزشکی توصیه می‌شود، توسط متخصصان یوگا تبلیغ شده و توسط افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری ستایش می‌شود. در واقع، این روش به شما کمک می‌کند تا آرامش داشته باشید و استرس را کاهش دهید.

 

اختلال وسواس فکری عملی چیست؟

“اختلال وسواس فکری عملی” به‌عنوان یک اختلال اضطرابی و روانی طبقه‌بندی می‌شود. بیماران مبتلا به این اختلال، افکار، وسواس‌های فکری و یا رفتارهای غیرقابل کنترل و تکرار شونده را تجربه می‌کنند که می‌توانند به اندازه‌ای شدید باشند که در زندگی عادی آن‌ها اختلال ایجاد کنند.

وسواس فکری، تصاویر یا تمایلات ناخواسته و ناخوشایندی هستند که به‌طور مکرر به ذهن فرد وارد شده و باعث ایجاد احساساتی از ناراحتی خفیف تا سطوح مختلفی از اضطراب می‌شوند. این وسواس‌ها شامل علائمی مانند ترس غیرقابل کنترل از میکروب یا آلودگی، افکار تهاجمی، افکار ممنوع یا تابو ناخواسته در مورد جنسیت، مذهب، یا آسیب رساندن به دیگران، و اصرار بر متقارن یا منظم بودن چیزها است.

اجبار، یک رفتار یا عمل ذهنی و تکراری است که فرد احساس می‌کند باید آن را انجام دهد تا موقتاً احساسات طاقت‌فرسای ناشی از افکار وسواسی را تسکین دهد، مانند نظافت یا شستن بیش از حد دست‌ها، نگه‌داشتن دادن اشیا به روشی بسیار دقیق، شمردن و بررسی مکرر انجام کارهای روزمره. همچنین این اجبار ممکن است شامل اختلال وسواس احتکار(افراد مبتلا به‌طور افراطی نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند اشیا و وسایل بی‌ارزش و بی‌فایده را دور بیندازند و یا رها کنند)، شمارش، تمیز کردن یا چک کردنِ بیش از حد باشد.

مانند سایر اختلالات اضطرابی، علائم اختلال وسواس فکری می‌توانند از خفیف تا شدید متغیر باشند، به‌طوری‌که برخی افراد در کم‌ترین نسبتی از روز خود درگیر رفتارهای وسواسی-عملی هستند، در حالی‌که این افکار و رفتارها زندگی برخی دیگر  از افراد درگیر را کاملاً تحت‌تأثیر قرار می دهد.

دلیل قطعی این اختلال هنوز به‌درستی مشخص نشده است، اگرچه واضح است که اغلب قبل از ایجاد این مشکل، اضطراب حاد وجود داشته است. این بیماری توسط مردان، زنان و کودکان به‌طور یکسان تجربه شده و بیش‌تر در سنین نوجوانی ظاهر شده و علائم آن با افزایش سن کاهش می‌یابد.

تنها در ایالات متحده، تقریباً 3.3 میلیون نفر از اختلال وسواس فکری رنج می‌برند. زمانی تصور می‌شد اختلال وسواس فکری بیش‌تر توسط عوامل محیطی (تروما یا ضربه روحی و روانی در دوران کودکی، قلدری، بی‌توجهی و غیره) ایجاد می‌شود، اما در حال حاضر اعتقاد بر این است که این اختلال پایه عصبی زیستی داشته و بنابراین می‌توان آن را با دارو و سایر اَشکال درمانی دیگر درمان کرد.

برای برخی، اختلال وسواس فکری ناشی از احساس مسئولیت و نگرانی بیش از حد برای جلوگیری از آسیب یا احساس شدید تهدید است. این امر باعث اجبار و وسواس می‌شود، زیرا فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری برای جلوگیری از اتفاقات منفی یا بسیار “بد” احساس مسئولیت زیادی می‌کند. پزشکی مدرن 100% مطمئن نیست که چه چیزی باعث اختلال وسواس فکری می‌شود. ممکن است دلیل آن وجود یک ژن ارثی در خانواده‌ بوده و یا ناشی از استرس و اضطراب باشد. هیچ‌کس به‌طور قطع نمی‌داند.

عوامل خطر بالقوه برای اختلال وسواس فکری عبارتند از ژنتیک، ناهنجاری‌های خاص در ساختار و عملکرد مغز و ترومای دوران کودکی(تروما؛ هر نوع ضربه، جراحت، شوک،آسیب و حادثه وارد شده بر بدن است). این اختلال می‌تواند مانند دیابت یا آسم توسط پزشکی مدرن مدیریت شود. این اختلال معمولاً با استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT) یا مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) و درمان‌های تحریک مغز درمان می‌شود. با این حال، علی‌رغم پیشرفت‌های قابل‌توجه در این درمان‌ها، بسیاری از بیماران هنوز با علائم بسیاری سر و کار دارند که نشان‌دهنده نیاز به استراتژی‌های درمانی کامل‌تری است.

در جوامع غربی، مشاوره روانپزشکی معمولاً شکل اولیه درمان اختلال وسواس فکری عملی است. هدف پزشکی یا روانپزشکی یافتن علت و راه‌حلی برای رفتار عملی از طریق روش‌های مختلف درمان، دارو یا متعادل کردن تغذیه است. رویکرد یوگا نیز بر اساس یافتن علت و راه‌حلی برای مشکل است.

درمان وسواس فکری با یوگا

 

یوگا و اختلال وسواس فکری

پزشکان در غرب جلسات یوگا را برای انواع اختلالات اضطرابی توصیه می‌کنند. دلیل آن این است در حالی‌که بیمار برای بهبودی تلاش می‌کند، هیچ عارضه جانبی از طریق تمرین یوگا به‌وجود نخواهد آمد. این یک نکته کلیدی برای افراد درگیر با اختلال وسواس فکری است. روش‌های یوگا به فرد آموزش می‌دهند تا ذهنش را تربیت کند. حقیقت این است که همه ما ترس‌ها و افکار مزاحم داریم. یوگادرمانی به ما می‌آموزد که افکار مزاحم را اولویت‌بندی کرده و از بین ببریم.

مطالعه‌ای که اخیراً در مجله‌ای بین‌المللی توسط دانشگاه دِوسانسکریت منتشر شده، نشان می‌دهد که ترکیبی از یوگا و پرانایاما یا تمرینات تنفسی می‌توانند راهی مؤثر برای مدیریت علائم اختلال وسواس فکری عملی باشند.

در این مطالعه از 60 بیمار درگیر با اختلال وسواس فکری عملی خواسته شد 20 دقیقه یوگا و10 دقیقه پرانایاما انجام دهند. نتایج نشان داد که پس از 45 جلسه، علائم مربوط به اختلال وسواس فکری در بیماران کاهش یافت. بیماران به‌عنوان بخشی از درمان از داروهای گیاهی نیز استفاده می‌کردند.

محققان معتقدند رویکرد کل‌نگر می‌تواند استراتژی جدیدی برای مدیریت اختلال وسواس فکری عملی ارائه دهد و روش‌های جامعی مانند یوگا که در این مطالعه به‌کار گرفته شد، به درمان‌های دارویی ارجحیت دارند، زیرا داروها اغلب عوارض جانبی منفی به همراه دارند. علاوه بر این، 90 درصد از بیمارانی که برای مدیریت اختلال وسواس فکری دارو مصرف می‌کنند، پس از قطع مصرف، مشکلاتشان عود کرده و علائم دوباره بازمی‌گردند. این تحقیق اثربخشی یوگا بر سلامت روان را تایید می‌کند.

با توجه به ارتباط قوی اختلال وسواس فکری با اضطراب و از طرفی با درنظر داشتن ارتباط بین یوگا و کاهش اضطراب، بسیار منطقی است که فرض کنیم یوگا می‌تواند فواید درمانی برای افراد درگیر با این اختلال به‌همراه داشته باشد.

نتایج چند مطالعه در مورد یوگا برای اختلال وسواس فکری امیدوارکننده بوده است. برای مثال، دو کارآزمایی بالینی یک‌ساله برای اثربخشی مراقبه و یوگا کندالینی برای درمان اختلال وسواس فکری انجام شده است.

در اولین کارآزمایی که “شانهوف-خالسا” و “بکت” در سال 1996 انجام داده‌اند، نتایج میانگین بهبودی 6/55 درصدی را نشان داد. در مطالعه بعدی که توسط “شاناهوف-خالسا” و همکارانش در سال 1999 انجام شد، گروه‌هایی از بیماران به‌طور تصادفی انتخاب شدند و در طی دوازده ماه تأثیر دوره مدیتیشن و یوگای کندالینی و در گروه دیگر در طی همین مدت تأثیر مراقبه و ذهن‌آگاهی سنجیده شد. گروه یوگای کوندالینی کاهش بیش‌تر و از نظر آماری معنی‌دارتری را در طیف وسیعی از علائم مرتبط با اختلال وسواس فکری نشان داد.

گفته‌های یک شرکت‌کننده زن 20 ساله، که در مدیتیشن کندالینی شرکت کرده بود، به‌طور ویژه‌ای قابل‌توجه است. علائم اختلال وسواس فکری او در سن ده سالگی با اختلال بدشکلی بدن (BDD) و تمایلات اضطراب اجتماعی در سن هفده سالگی شروع شد. وسواس‌های او حول یک ترس فلج‌کننده از صدمه زدن ناخواسته به دیگران بود، تا جایی‌که می‌ترسید با بستگانش تماس بگیرد و یا رانندگی کند و باعث تصادف رانندگی شود.

او می‌گوید: در همان جلسه اول، در احساس اضطرابم به‌قدری تغییر ایجاد شد که افکاری که تا آن زمان همیشه آزاردهنده به‌نظر می‌رسیدند، به حالت آرامش فروکش کردند. علاوه بر این، اختلال بدشکلی بدنی که با آن مواجه بودم، برای بقیه روز کاملاً ناپدید شد. در نهایت، علائم اختلال وسواس فکری به‌شدت کاهش یافته و این نتیجه تا پایان روز باقی ماند. یوگا به من تعادل داد و بلافاصله در حالت ذهنی آرامی قرار گرفتم، اما جالب‌ترین و مفیدترین جنبه تجربه‌ی یوگا برای من، اثربخشی فوری آن بود.

در یک کلاس معمولی یوگا، احتمالاً ترکیبی از انواع مختلف تمرینات بدنی، حرکات کششی و تمرینات مبتنی بر ذهن‌آگاهی را تجربه خواهید کرد. همه این موارد می‌توانند با کاهش علائم اضطراب و افکار مزاحم به اختلال وسواس فکری عملی کمک کنند. اگرچه استرس و اضطراب دلیل این اختلال نیستند، اما می‌توانند افکار مزاحم را تحریک کرده یا آن‌ها را بدتر کنند. یوگا به افراد کمک می‌کند تا سطح استرس‌شان را مدیریت کنند، خلق‌وخوی خود را بهبود داده و حتی علائم افسردگی را کاهش دهند.

یوگا می‌تواند به شما کمک کند احساس آرامش بیش‌تری کرده، عملکرد شناختی قوی‌تر و خواب بهتری داشته باشید. افراد مبتلا به وسواس فکری عملی، بی‌خوابی بیش‌تر از حد طبیعی دارند. این مشکل اغلب نتیجه وسواس و درگیر شدن در اجبار در طول شب است. رعایت بهداشت خواب سالم راهی مفید برای مدیریت این موضوع است و داشتن فعالیت بدنی توصیه شده است.

تمریناتی که در کلاس یوگا آموزش داده می‌شوند به تمرکز مجدد ذهن‌تان زمانی‌که افکار مزاحم و احساس اجبار به سراغ‌تان می‌آیند، کمک می‌کنند. ذهن‌آگاهی را می‌توان به‌عنوان آگاهی از وضعیت روحی و جسمی در لحظه حال تعریف کرد. یک کلاس یوگا شامل یک‌سری حرکات است که در آن شما بر الگوی طبیعی تنفس خود متمرکز هستید. بسیاری از ما در طول روز به تنفس خود فکر نمی‌کنیم. چه پشت میز نشسته باشیم، چه در حال خوردن ناهار یا تماشای تلویزیون باشیم، این واقعیت که ما در حال نفس کشیدن هستیم تقریباً هرگز در ذهن ما پررنگ نیست.

تمرین آگاهی‌ نسبت به تنفس، بخشی از روشی است که یوگا برای تسکین استرس مؤثر می‌داند. دلایل زیادی برای آن وجود دارند، اما یکی از آن‌ها این است که ذهن شما می‌تواند در هر لحظه فقط روی یک فکر تمرکز کند.

بنابراین وقتی به تنفس‌تان توجه می‌کنید، نمی‌توانید به لیستی از کارهای مختلف‌تان فکر کنید. حتی اگر این‌کار فقط چند ثانیه طول بکشد، باز هم مانند یک استراحت برای ذهن احساس می‌شود. با تمرین، مدت زمانی‌که می‌توانید روی تنفس‌تان تمرکز کنید، افزایش یافته و میزان افکاری که به ذهن‌تان می‌آیند، کاهش می‌یابد. این تمرین به‌ویژه می‌تواند به افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری کمک کند تا استرس و به‌طور بالقوه افکار مزاحم را کنترل کرده و تمرکز خود را تقویت کنند.

بسیاری از مردم یوگا را راهی در دسترس و مؤثر برای تمرین ذهن‌آگاهی می‌دانند. در طول تمرین یوگا، این کار را با توجه به تنفس، حرکات فیزیکی یا هر دو انجام خواهید داد. هنگامی‌که بدن‌تان را حرکت داده و خودتان را از نظر فیزیکی به چالش می‌کشید، متوجه می‌شوید که آگاه شدن و تمرکز روی تنفس‌تان آسان‌تر است.

یوگا همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا بدون واکنش، به افکارتان توجه کنید. این کار می‌تواند به‌ویژه برای مدیریت افکار مزاحم ناشی از اختلال وسواس فکری مفید باشد. اگر در تمرین یوگا به تنفس و حرکات بدنی‌تان توجه کنید، افکار مزاحم در نهایت از بین خواهند رفت. در این وضعیت افکار بیش‌تری هم به ذهن‌تان خطور می‌کنند، اما با تمرین، این افکار با سهولت نسبی می‌آیند و می‌روند و خواهید دید که می‌توانید بدون هیچ واکنشی به آن‌ها توجه کنید.

درواقع به‌جای واکنش نشان دادن و یا درگیر شدن با اجبار درمورد فکری که در ذهن دارید، هدف یکی است: تمرینِ مشاهده کردن افکار خود بدون واکنش! با افکار کم‌اهمیت‌تر، مانند شام پختن تمرین کنید تا زمانی‌که در مورد مسأله‌ای ریسک بالاتری احساس می‌کنید، انجام این کار یعنی مشاهده یک فکر بدون واکنش نشان دادن، آسان‌تر باشد.

 

سخن پایانی!

تمرین منظم یوگا یک تأثیر دوجانبه برای مبتلایان به اختلال وسواس فکری به‌همراه دارد. خستگی ناشی از مصرف دارو، اضطراب اجتماعی و اجبارهای مربوط به وسواس فکری می‌توانند مانع عملکرد سالم در فرد شوند. درواقع اولین مانع برای یک فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری بیرون رفتن از خانه و رفتن به کلاس یوگا است و این مسأله کوچکی برای افراد درگیر با این مشکل نیست. کلاس‌ آنلاین یوگا پیشنهاد خوبی برای این افراد است. دستورالعمل‌های ارائه شده در کلاس، ساختار تمرینات و درگیر شدن در انجام حرکات خاص و آموزش مداوم، همگی ویژگی‌های مثبتی در مدیریت اجبار و وسواس هستند.

کمک برای بهبود اختلال وسواس ممکن است به خدمات حرفه‌ای مختلفی نیاز داشته باشد. عاقلانه است که افراد درگیر با چنین اختلالی از یک متخصص یوگا راهنمایی و کمک بگیرند. یوگا برای اختلال وسواس فکری می‌تواند بخش مهمی از پروسه درمان باشد.

آیا این مقاله مناسب بود؟

برروی ستاره ها کلیک کنید

خیلی مناسب 4.1 / 5. شمارش آرا: 24

تا این لحظه رای داده نشده است.

نوشتن دیدگاه