جغرافیای مقدس سرزمین یوگا، سرزمینی پهناور، مرموز و گاهی هولانگیز است که اسرار خود را تنها بر سالکان صادق و بردبار خود آشکار میسازد. برای رسیدن به این سرزمین شگفتیها، یوگی سفری طولانی و بی بازگشت را آغاز میکند.
در اولین قدم، ادای دین کرده، حساب خود را با دوستان، آشنایان و اصولاً دنیای خارج روشن میسازد (= یاما) در دومین قدم، بار خود را بسته و تکلیفش را با خود روشن میسازد (= نیاما) سپس در وسیله نقلیه خود مینشیند (= آسانا) و ماشین را روشن کرده، گرم میکند (=پرانایاما) و سفر خود را آغاز میکند.در این سفر منازل و مناظر بسیاری را میبیند (= پراتیاهارا) تا به منزل مقصود برسد، سپس از ماشین پیاده میشود (=دهارنا)، وارد شهر روشناییها شده (= دیانا) و زندگی شگفت، نو و کامل خود (= سامادی) را شروع میکند.
آنچه که به عنوان اوّلین، دقیقترین، روشنترین و علمیترین متن از یوگا در دسترس است، «یوگا سوتراهای پاتانجلی» است. روشی که این فرزانۀ خردمند برای یوگا انتخاب کرد به نام یوگای پاتانجلی معروف شد که همیشه مورد توجّه متخصّصین بوده است.
سیستم علمی – عملی یوگای پاتانجلی دارای هشت مرحله است که آشتانگا یوگا نامیده می شود. در اشاره به اهداف یوگا، آنچه جان کلام است رسیدن به آگاهی یکپارچه است که در این روش، از طریق کنترل و اخلاقیات، انضباط و پرورش تن و روان حاصل می گردد.
این روش برای فرد، نظم را به ارمغان میآورد که عامل وجود اعتدال در زندگی است و پس از گذر از هفت وادی به مرحله آخر که سامادهی است میرسد .
تلاش ما در این مطلب تفسير آشتانگا يوگای پاتانجلی به زباني بسيار ساده برای تمامی مخاطبان و علاقهمندان به این مکتب است. شما با خواندن این مقاله میتوانید با مفاهیم هشت اندام یوگای پاتانجلی آشنا شوید. پس در ادامه همراه ما باشید.
8 مرحله یوگای پاتانجلی کدامند؟
مراحل هشتگانه یوگای پاتانجلی عبارتاند از:
۱- یاما ۲- نیاما ۳- آسانا ۴-پرانایاما ۵- پراتی آهارا ۶- دهارانا ۷- دهیانا ۸- سامادهی
مراحل اوّل، دوّم، هفتم و هشتم یوگای پاتانجلی مطالب و مواردی نیست که در قالب کلام و سخن، بتوان به فردی منتقل کرد. فردی که در پی فهم یوگا است باید با کسب دانش و درک مطلب و انجام تمرینات اخلاقی فردی به ادراک این مراحل نائل آید.
مرحله اول: یاما (انضباط شخصی ـ پرهیزکاری ـ قوانین زندگی)
مرحله اول آشتانگا یوگای پاتانجلی یاما است. یاما یعنی داشتن کنترل بر اعمالی که انرژی حیاتی انسان را به بطالت میکشانند و یا به عبارتی خودداری و پرهیز از عوامل تباه کننده تن و روان. رعایت اصول یاما، راه گذر از زندگی حیوانی به زندگی انسانی را هموار کرده و کمک میکند که انسان خودکاوی نموده و اعمالش را تصحیح نماید تا انرژیهای مسدود شده، آزاد شود و فرد با آرامش زندگی کند.
یاما یک سری قوانین اخلاقی جهان شمول برای تمامی انسانها در همه جا و در تمام ادوار تاریخ است. عملی کردن اصول یاما در زندگی هر فرد به مثابۀ آماده کردن یک زمین بکر برای کاشت است که در این راستا زمین مورد نظر می بایستی هموار، شخم و از علفهای هرز پاک شده و کرت بندی گردد. به طور مسلم، زراعت در زمینی که آماده کاشت نیست محصولی در بر نخواهد داشت.
آگاهی از اصول یاما و اجرای آنها، ذهن را مستعد بیرونریزی اضافاتی که حجاب معرفت هستند، میکند. ریشۀ همه این اضافات از دیدگاه یوگا، در نادانی است که باعث شده انسانها (البتّه به تناسب اوضاع، شرایط و فرهنگشان) یک واقعیت جعلی را به جای حقیقت هویتشان تلقّی و از کسب معرفت بر خویشتن خویش غافل بمانند. این در حالی است که، اصول یاما مجموعۀ صفاتی است که در دانایان دیده میشود.
یاما شامل 5 بخش است:
1. بی آزاری (Ahimsa)
2. صداقت (Satya)
3. درستکاری (Asteya)
4. عدم وابستگی (Aparigraha)
5. پاکدامنی (Brahmachariya)
مرحله دوم نیاما: نظم و انضباط در زندگی روزمره
مرحله دوم آشتانگا یوگای پاتانجلی نیاما نام دارد. «نیاما» یعنی داشتن نظم و انضباط در زندگی روزمره. اگر” یاما ” به منزله آماده ساختن زمین بکر جهت کشاورزی باشد، «نیاما» مرحله کاشتن دانههای دلخواه در زمین آماده کشت است. اگر در زمین مستعد شده برای کشت، دانه کاشته نشود از زمینهای مجاور علفهای هرز به آن نفوذ خواهد کرد.
در واقع اصول «یاما» نوعی خودکاوی است درباره کیفیت پندار، گفتار و کردار ما با اطرافیانمان که تصحیح آنها، به آزاد شدن انرژیهایی که به دلیل قالبهای فکری غلط راکد بودهاند، کمک می کند. در مرحله «نیاما» با کمک به این انرژیها که باعث انبساط فکر و کارایی بیشتر آن میگردد، رابطه خودمان را با خویشتن بررسی میکنیم.
«نیاما» نیز دارای پنج اصل است که عبارتاند از:
1. شائوچا (Shaucha)
2. سانتوشا (Santosha)
3. تاپاس (Tapas)
4. سوادهی آیا (Svadhyaya)
5. ایشوارا پرانیدهانا (Ishvara Pranidhana)
نتیجه گیری از یاما و نیاما: با مراعات اصول یاما و نیاما، ذهن به آرامش و آزادی میرسد و شخص دربارۀ اعمال خود و دیگران بدون تعصب و غرض اندیشه میکند و در راستای تغییر الگوهای ذهنی، نقاط تاریک ذهن روشن شده و روحیۀ فردی و خود محوری او تبدیل به صفت همنوع دوستی میشود.
یاما و نیاما موارد مبهم و ناشناختهای ندارند و اجرای آنها منجر به یک زندگی طبیعی، متفکرانه و پر نشاط شده و افکار و امیال شخصی را معتدل میکند.
مرحله سوم: آسانا یا حرکات فیزیکی
آسانا مرحلۀ سوّم آشتانگا یوگای پاتانجلی است که عموم افراد آن را معادل کل یوگا میدانند. پروفسور فرزانۀ هندی «پاتانجلی» در کتاب «یوگا سوترا» فصل دوّم، سوترای ۴۶، آسانا را با دو کلمۀ Sthira Sukham (به معنی sthira = تداوم، استوار و Sukham = راحت، آرامش) بیان کرده که اشارهای است به حالتهای نشست به همراه تداوم و آرامش.
برخی معتقدند که ریشیهای قدیمی تدریجاً به تعداد حالتهای یوگا افزودند، بهگونهای که تعداد وضعیتهای اصلی در یوگای جسمی ۸۴ مورد است و اکثر آنها برگرفته از حالتهای حیوانات است (چرا که حیوانات در هماهنگی کامل با محیط خود زندگی میکنند) که این حالتها با تنوعهایش به تعداد ۸،۴۰۰،۰۰۰ است و شاید بیانگر تعداد نوع موجودیتها در وجود باشد.
آساناها حالتهای ویژۀ جسمی هستند که در آنها ذهن از کیفیّت حرکت بدن آگاه است، در چنین حالتی است که اگر حرکت از آستانۀ ظرفیت بدن بالاتر رود شخص متوجه شده و میزان حرکت را افزایش نمیدهد. مسلماً هر قدر پراکندگی ذهن کمتر شود تسلّط آن بر بدن بیشتر و انجام آساناها آرامتر و با تداوم و کنترل بیشتری صورت میگیرد این مهم با رعایت اصول یاما و نیاما در زندگی روزمره حاصل میگردد. علاوهبراین، آساناها در تغییر عادت نیز بسیار موثرند. یکی از ارکان و نشانههای رشد و پویایی در انسان، توانمندی در تغییر عاداتش است.
از دیدگاه یوگا جسم فیزیکی انسان جایگاه روح و ارابۀ ذهن است که از طریق آساناها آن را قوی، انعطاف پذیر و مستعد مراقبه میکند، ظرفیت حیاتی آن را افزایش میدهد. با کنترل و تسلط بر جسم فیزیکی، میتوان آگاهی را از جسم و تن، به لایههای ظریفتر برد که این مهم در افزایش سطح خود آگاهی بسیار مؤثر است.
مرحله چهارم: پرانایاما
مرحله چهارم آشتانگا یوگای پاتانجلی پرانایاما است. پرانایاما از دو کلمۀ «پرانا» به معنای زندگی، نیروی حیاتی، چی، کی، انرژی اولیه، جوهرۀ حیات، جان، عشق الهی، روح القدس، تائو، داما، انرژی هوشمند، قابالا یا کابالا، نیروی اهورائی، مهر، پنوما، مگوب و «آیاما» به معنای گسترش، گستردگی، کشش، توسعه، هدایت و مهار کردن است. می توان گفت که «پرانایاما» یعنی گسترش و مهار تنفس که این امر هر سه مرحلۀ تنفس (دم، بازدم و حبس) را در بر میگیرد. از دیدگاه پاتانجلی «پرانایاما» یعنی تغییر آگاهانه در ریتم و شدّت تنفّس .
سوامی ساتیاناندا در تفسیر سوترای ۴۹ فصل دوّم در مورد پرانایاما (کنترل تنفّس) میگوید: پرانا یعنی نفس و آیاما یعنی طولانی کردن یا عریض کردن از طریق کنترل. هرگاه تنفّس کنترل شود، مثل نگه داشتن نفس، این کار را پرانایاما می نامند.
در کتاب «هاتا یوگا پرادیپیکا» آمده است که : «حیات، استمرار بین دم و بازدم است، کسی که نیم نفس میکشد عمرش نصف میشود و کسی که تنفس کامل و صحیح دارد بر کل وجود خود مسلط است. یوگی معتقد است که طول عمر وابسته به تعداد تنفّسها است و در صورتی که فاصلۀ تنفسها افزایش یابد، بر طول عمر اضافه می شود».
یکی از تکنیکهای مفید برای جذب انرژی حیاتی و به چرخش در آوردن آن در بدن «پرانایاما» است که با آگاهی و کنترل بعد از انجام تمرینات جسمانی صورت می گیرد. تنفس بر روی جسم اثر میگذارد و عاملی است برای ادامۀ حیات بیولوژیکی سلولها.
زمانی که تنفسها به همراه کنترل و آگاهی باشد، پرانایاما نامیده میشود که تأثیرش بر جسم و ذهن است. وقتی دم زدن آرام باشد، جان نیز خود به خود آرام و قرار بیشتری میگیرد
علم یوگا روش کنترل پرانا را به انسان یاد می دهد. با کنترل تنفسها افکار کاهش یافته و در راستای استمرار این تمرینات، ذهن از منیّتها و در گیریها خالی و سر شار از پرانا میگردد. اگر تمرینات تنفسی طبق تعلیم مربی صورت گیرد، مانند بادی که خاکستر روی آتش را زدوده و شرارههای آن را شعلهور میکند، خاکستر امیال کنترل نشدۀ نفسانی را پس زده و باعث تجلّی شکوه و عظمت حقیقّت هویّت انسان میگردد.
در کتاب « چکیدۀ دانش یوگا » تألیف بی. کی . اس آینگار در قسمت پرانایاما آمده: «اگر خواهان آرامش روح هستید، ابتدا تنفس خود را به نظم آورید، چرا که با مهار کردن آن قلب آرام میشود، امّا اگر تنفّس نامنظم باشد، جان بر میآشوبد از این رو پیش از انجام دادن هر کاری ابتدا تنفس خود را به نظم آورید تا بر اثر آن خویتان نرم گردد و روحتان آرام گیرد».
اگر بپذیریم که ریشۀ بسیاری از بیماریها ذهن است، متوجّه تأثیر شگرف پرانایاما در درمان خواهیم شد. زمانی که اکسیژن در مایع لنف کاهش یابد، قسمتی از مواد غذایی موجود در مایع لنف جذب سلول نشده و تبدیل به سموم و اضافات در بدن میشود.
اما با وجود اکسیژن کافی که در نتیجه تنفسهای آرام و عمیق در بدن تأمین میگردد، مواد غذایی موجود در مایع لنف به همراه اکسیژن جذب سلول شده و طیّ عمل اکسیداسیون در میتوکندری سلّول باعث افزایش ATP میگردد. اگر اکسیژن به اندازه کافی نباشد، قند در مسیری قرار میگیرد که نهایتاً ایجاد الکل، اسید لاکتیک و باعث ایجاد خستگی میگردد .
پس با این تفاسیر متوجه میشویم که تمرینات پرانایاما تاثیری چندجانبه دارند و بر تمامی ابعاد وجودی ما، اعم از جسم، اندامهای تنفسی، بدن پرانیک، جذب انرژی حیاتی و هم چنین رسیدن به آرامش ذهن و کنترل افکار که ما را برای تمرینات ذهنی آماده میسازد تاثیر گذارند.
مرحله پنجم: پراتی آهارا
پراتی آهارا مرحله پنجم یوگای پاتانجلی است. «پراتی آهارا» یعنی قدرت جدا شدن ذهنی از محیط اطراف و در مرحلۀ عمیقتر یعنی جدا شدن از حواس، که شخص به صورت اکتسابی و از طریق مجاری حواس آن را فراهم آورده است. مسلماً بخش دوم، دشوار امّا شدنی است.
آنچه که عموماً در بارۀ پراتی آهارا مورد بحث است، بیشتر به مرحلۀ اوّل اشاره دارد یعنی تأکید بر پس کشیدن ذهن از موضوعات حسّی. برخی معتقدند که این مورد اولین مرحلۀ راجا یوگا است.
در واقع، پیامهای حسی بیرونی، توسط رشتۀ اعصاب به مرکز حسی در مغز منتقل میشوند و آن را متأثر میسازند. دراین حالت است که احساسات، افکار را که موجب تلاطم در ذهن شده و آن را اشغال کرده است، به وجود میآورند و حرکت پرانا را در آن کند میکنند. چنین ذهن مشغولی بر آگاهی مرکزی بدن اثر میگذارد و نهایتاً آن افکار بالاتر از آگاهی قرار میگیرند.
قویترین پیامها از طریق چشم و گوش دریافت میشوند، باید صبور باشیم و اجازه ندهیم پیامها در ما تلاطم به وجود آورند. البتّه پنج حس، همیشه در حال بوجود آوردن تلاطم هستند یعنی خواستهها و امیال باعث هیجان و فکر در ذهن ما میشوند.
اگر پنج حس با آگاهی خاموش شود پراتی آهارا حاصل میشود. پس زمانی که بتوانیم بر ذهنمان کنترل داشته باشیم وارد مرحلۀ پراتی آهارا شدهایم و بنابراین، میتوانیم زمینه را برای عبور از ذهن محدود فراهم کنیم. فراموش نکنیم، افکار فاکتور مهم باز دارنده برای رسیدن به پراتی آهارا است، فکر را زمانی میتوانیم کم کنیم که گفتوگوهای درونیمان را کاهش دهیم ( تضادّها را با مراعات اصول یاما و نیاما در درونمان از بین ببریم ).
پاتانجلی در این مورد گفته است: «تا زمانی که این تلاطم (افکار) را نتوانیم از بین ببریم، به حقیقت خودمان پی نخواهیم برد و در این صورت (در صورت عدم کسب معرفت به حقیقّت خودمان) هرچه به دست آید توهم است».
در سوترای ۵۴ از فصل دوّم (یوگا سوتراهای پاتانجلی) آمده است: پراتی آهارا به معنی عقب کشیدن ذهن از موضوعات که به وسیلۀ ارگانهای حسی تجربه شده اند است.
کسانی که منابع شادی و سرور و لذتشان از بیرون است نمیتوانند به پراتی آهارا برسند منابع شادی بخش بیرونی به دلیل اینکه ثباتی ندارند، آگاهی درون را دستخوش تغییر ساخته و این امواج متغیر شخص را بی ثبات خواهند کرد. بریدن از لذّات بیرونی بدون بهدست آوردن آرامش درونی، بسیار خطرناک است و باعث ایجاد خلاء در انسان میشود.
در پراتی آهارا انرژیهای حیاتی از جوارح به منابع خود یعنی مغز، ستون فقرات و خازنها باز میگردد. بنابراین، ضربان قلب و کمیت تنفسها و همچنین، صرف انرژیهای عصبی کاهش مییابد. پراتی آهارا به صورت غیر ارادی در خواب اتفاق می افتد و به صورت ارادی در راستای تمرینات مکرّر.
یکی از تمرینات برای دست یابی به پراتی آهارا، تمرین وانهادگی روحی «یوگانیدرا» است.
مرحله ششم: دهارانا
مرحله ششم آشتانگا یوگای پاتانجلی دهارانا است. «دهارانا» یعنی تمرکز، کنترل و حفظ فکر، محدود کردن حیطۀ عملکرد ذهن که باعث افزایش راندمان ذهن می شود. ریشۀ کلمۀ دهارانا از (دِر) به معنای حفظ و نگاه داشتن، نگهداشتن تمرکز حواس روی یک موضوع، ثبات ذهن بر موضوعی و یک سویه کردن ذهن است که نیاز به تمرین مستمر دارد تا شخص بتواند به تدریج زوایای عمیق تر ذهن را مشاهده کند. البته در این راستا تلاش سالک و راهنماییهای مربی در حصول نتیجه مطلوب نقش بهسزایی دارد.
این مرحله پس از کسب مهارت کافی در مورد کنترل حواس (پراتی آهارا) عملی می شود؛ یعنی زمانی که شخص موفق شد ورودی محرکهای بیرونی را به ذهن (که بهوجود آورندۀ افکار متعدد است) فیلتر و کنترل کند و نیروی ذهن را به طور کامل بر یک سوژه متمرکز کند، در این مرحله، آگاهی منحصراً به موضوع مورد تمرکز معطوف میشود. البتّه در ابتدا مدت زمان تمرکز بسیار کم است که با استمرار تمرینات، زمان ثابت نگهداشتن نیروی ذهن بر سوژه افزایش مییابد.
علاوه بر این، دهارانا بیانگر تمرکز هوشیاری به طور منقطع است؛ اگر انقطاع وجود نداشته باشد، دهیانا رخ داده است. بنابراین میتوان گفت که مرز کاملا مشخصی بین پراتی آهارا و دهارانا نیست. البتّه دهیانا هم یک کیفیت بالاتر دهارانا است. میتوان پس از آماده سازی بدن با آساناها و صاف و روشن کردن ذهن با پرانایاما و کنترل حواس در پراتی آهارا، وارد مرحلۀ تمرکز فکر شد.
نقش کاربردی این مرحله در زندگی روزمره بسیار محسوس، مهم و حائز اهمیت است. میدانیم که هر عملکرد ما نموداری است از یک فکر. بنابراین، باید فکر به صورت ارادی کنترل شود. البتّه کنترل فکر معنایش سرکوب کردن آن نیست بلکه هدف جهت دادن به آن است.
به اعتقاد یک یوگی، ذهن مؤسسهای است که کارمندان زیادی دارد. کارمند ارشد این مؤسسه، فکر است و سایر کارمندان اراده، حافظه، سلیقه و … هستند. فکر هر کجا برود بقیه را دنبال خودش میکشد. شخص اگر فکر قوی داشته باشد اراده و حافظۀ قوی پیدا میکند و اگر فکری در ذهن بسیار قوت گیرد نهایتاً آن فکر تمام فضای ذهن را میگیرد. این ویژگیها، خصوصیت ذهن افراد خلاق، هدفدار و موفق است.
افرادی که هدف مشخّصی در زندگی دارند، میتوانند افراد متمرکزی باشند. پس درواقع درحال حاضر، ما همان هستیم که در گذشته فکرش را میکردیم و در آینده همان خواهیم شد که فعلاً به آن فکر میکنیم.
معمولا تمرینات تمرکزی با شمع، مانترا و غیره برای تقویت این مرحله از یوگا مناسب است.
مرحله هفتم: دهیانا
دهیانا مرحله هفتم آشتانگا یوگای پاتانجلی است. «دهیانا» به معنای مراقبه، تفکّر عمیق و درک مستقیم است. زمانی که متمرکز شدن ذهن بر موضوعی ادامه دار شد دهیانا شکل میگیرد و شخص با آگاهی ، ناظر خاموش می شود. دهیانا مرحلۀ مافوق تمرکز فکر است .
در تمرکز فکر، تلاش در راستای تثبیت فکر بر روی سوژهای ضروری است. ولی در راستای تمرین مستمر، شخص بدون تلاش به تفکّر عمیق می رسد و آن سوژه تمام فضای ذهنش را میگیرد. در تفکر عمیق، نور آگاهی، ذهن را روشن میکند و افقهای جدید بهوجود میآورد که البتّه این امر در راستای گذار شخص از ضمیر خودآگاه به ناخودآگاه صورت میگیرد. آگاهی ما در هر لایه از مراحل وجودی ما باشد، ما همان هستیم.
مراقبه و تکرار آن کمک میکند که از لایههای درونیمان آگاه شویم. با توجه به نسبتی که آگاهی در یک مراقبه از لایههای وجودی ما طی میکند، به حقیقّت وجود نزدیکتر میشویم. بهتر است پندارمان این باشد که حقیقّت وجودی ما، درون ما است.
از دیدگاه سیستم علمی – عملی یوگا، راههای رسیدن به مراقبه عبارتند از:
– راههای متعارف در یوگا (از راه تمرین آساناهای یوگا، تنفّسها، تمرکز و چاکراها)
– راههای متعارف در مانترا (ذکر با صدای بلند، زمزمه یا ذهنی)
– از طریق حرکت که بهصورت چرخش ( دور خود یا چیزی گشتن)، حرکات نوسانی (جلو، عقب، راست و چپ) و رقص با ریتم (رقصهایی مانند سماع)
وجه مشترک موارد بالا یک مورد است و آن عمل چرخش و استمرار است. بالاترین پویائی در چرخش است البتّه به شرط آنکه ذهنمان را مثل یک خمیر در جریان آن چرخش قرار دهیم. هر عملی که به نظر ما شروع و پایان دارد، در اصل همان چرخش است که این امر همیشه در طبیعت از ذره تا کهکشانها جریان دارد، تبدیل دانه به درخت و درخت به دانه، دم و بازدم و …
لذا ذهنی که خود را در جریان تغییر قرار دهد، فناناپذیری خود و هر پدیدهای را باور خواهد داشت و این یعنی رسیدن به دانش و شعور و شعف ابدی.
البته باید در نظر داشت، اگر بیش از ظرفیتمان مراقبه کنیم، زمانهای ناهوشیاری خودمان را زیاد خواهیم کرد. این امر باعث گریزان شدن نیروی حیاتی از سلولهای مغز خواهد شد و یا به عبارتی تعادل دو نیمکره به هم خواهد خورد و مسلماً نتیجۀ خوبی به دنبال نخواهد داشت. در حالی که، مراقبۀ مناسب، ضمن افزایش آگاهی باعث کاهش امیال نفسانی، کسب آرامش، داشتن افکار مثبت، روشن شدن ذهن و رسیدن به درک مستقیم خواهد شد.
مراقبه می تواند «پویا» و یا «سکنا» باشد. عواملی که موجب مراقبه پویا میشود عبارتند از : صبح زود، محل مرتفع، برتری پرانا و نورخورشید و حرکات هماهنگ. عوامل مؤثر درمراقبه سکنا عبارتند از : غروب، محل پست و کم ارتفاع، برتری آپانا و نور ماه و سکون در یک مکان ثابت.
هر چه که خواندیم و شنیدیم توصیفی است از ظواهر مراقبه، حقیقّت از آن کسانی است که آن را تجربه کردهاند.
مرحله هشتم: سامادهی
مرحله هشتم و آخر یوگای پاتانجلی سامادهی است. در این مرحله، جان آرام یافته است و ظریف ترین حالت آگاهی، نیست شدن در ذات خدا است. حکیم فرزانۀ هندی پاتانجلی در کتاب یوگا سوترا، فصل سوّم، سوترای سوّم سامادهی را اینگونه توصیف می کند: «موقعی که فقط “موضوع” بدون خودآگاه شخص ظاهر میشود آن حالت تبدیل به سامادهی میگردد».
سوامی ساتیاناندا این مورد را چنین تشریح می کند: «اگر شما در حال تمرکز بر روی اُم هستید، سمبل اُم که موضوع مراقبه است در سامادهی حضور خواهد داشت و محو نمیشود بلکه به تنهایی و بهطور کامل در هوشیاری پرتو افکنی میکند و بهمرور که به مراحل عمیقتر سامادهی میروید ظهور موضوع بیشتر و واضحتر میشود. یک نکتۀ مهمّ دیگر وجود دارد که شما نسبت به هستی خویش هوشیار نمیمانید، حتّی هوشیاری در مورد این که شما در حال تمرین هستید وجود ندارد».
در یک نگرش جامع، میتوان گفت که در صورت عملی کردن اصول یاما، تغییر نگرش مطلوبی نسبت به اطرافیان عارض میشود و رعایت اصول نیاما شخص را ملزم میکند که تکلیفش را با خودش مشخص، زندگیش را هدفمند و دارای نگرشی پویا شود. با تمرینات آسانا، جسمش را که معبد حقیقی عشق است تقویت، ذهنش را با تمرینات پرانایاما به سکوت نزدیک و در پراتی آهارا با کنترل حواس، گفتوگوهای درون را کم نموده خود را مستعدّ میکند که با کنترل فکر به وادی تمرکز، دهارانا وارد و با استمرار حضور در آن، دهیانا، ذهن را تهی و بدون منیت گرداند.
در پایان، حق مطلب چنین ادا میگردد: ترکیب مخلوط دو چیز است با هم و حلول وارد شدن چیزی در چیز دیگر. اما در عشق حقیقی عاشق را وصفی باقی نماند. چون آهن گداختهای است که ضمن اینکه از آهن بودن بودن خارج نشده، تمام اوصاف آتش بر او چیره میگردد و چنین است انسان عاشق خدا. در حالیکه از انسان بودن خارج نشده، تمام اوصاف خدا بر او چیره میگردد. دست او دست خدا و زبانش زبان خداست و … . در حقیقّت مستغرق در غنی بالذات است و از دیدگاه یوگا، این نهایت سامادهی است که همان مقام “ست چیت آناندا” است.